گروه های اسمی
هرگاه بعد
از واژه های اشاره شده مکث کوتاهی شود ، یعنی بتوانیم بعد از آن ها نشانه
ی " ، " بگذاریم باز واژه ی مورد نظر «ضمیر اشاره» است.
ادامه در ادامه مطلب
هرگاه بعد از واژه های اشاره شده مکث کوتاهی شود ، یعنی بتوانیم بعد از آن ها نشانه ی " ، " بگذاریم باز واژه ی مورد نظر «ضمیر اشاره» است.
مثال: این ، مجید است .
2)صفت پرسشی :
: هرگاه واژه های « کدام ،کدامین، چه ،چگونه ،چطور، چه جور ،چه سان، چه قدر، چه اندازه ،چه مقدار ،چند، چندم ،چندمین ، و....» همراه با اسم بیایند «صفت پرسشی» نامیده می شوند. اما اگر با اسم یا جانشینان آن همراه نباشد «ضمیر پرسشی» هستند.
مثال: کدام کتاب را دوست داری؟ ( صفت اشاره ) کدام را دوست داری ؟ ( ضمیر اشاره )
3) صفت مبهم:
هرگاه نشانه های مبهم « هر،همه،هیچ،فلان، چندین، خیلی، کمی، بسیاری، اندکی ،قدری، برخی، بعضی ،پاره ای، چندان ،...» همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند، «صفت مبهم» هستند و اگر بدون همراهی اسم و جانشینان اسم ذکر شوند «اسم مبهم» هستند.
مثال: همه ی مردم آمدند . همه همراه با اسم است پس ← صفت مبهم
همه ، آمدند . همه ، همراه با اسم نیست پس ← ضمیر مبهم
نکته:
هرگاه چند، چندین ،هیچ،مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر نشانه مبهم نیستند و صفت پرسشی به حساب می آیند .
مثال:هیچ عاقلی را می شناسی؟
کلمه ی " چه " می تواند ضمیر پرسشی یا ضمیر تعجبی باشد . به مثال ها توجه کنید .
چه کتابی خریدی ؟ چه ، صفت پرسشی است .
چه کتاب زیبایی ! چه ، صفت تعجبی است .
یعنی در تشخیص این گونه مباحث باید به معنا توجه لازم و کافی کرد .
از میان صفت های مبهم، «هر ، هیچ، فلان،خیلی، قدری، پاره ای» همواره جایگاه ثابت دارند وهمیشه به عنوان وابسته پیشین ، قبل از هسته می آیند:
- هر کس تلاش کند به نتیجه می رسد.
- هیچ تفریحی بالاتر از کار نیست.
- فلان شخصیت نیز در کنگره شرکت کرده بود.
- خیلی آدمها از تاریکی می ترسند.
- برای انجام این کار قدری پول لازم است.
-پاره ای مسائل در جلسه امروز مطرح شد.
* ولی بنا به ملاحظات سبکی و در نوشته های ادبی گاهی صفات مبهم زیر پس از هسته نیز می ایند و می توانند بعنوان «وابسته پسین» واقع شوند: «همه، بسیار، کمی، بعضی، چند، دیگر»
کلمه ی " چه " می تواند ضمیر پرسشی یا ضمیر تعجبی باشد . به مثال ها توجه کنید .
چه کتابی خریدی ؟ چه ، صفت پرسشی است .
چه کتاب زیبایی ! چه ، صفت تعجبی است .
یعنی در تشخیص این گونه مباحث باید به معنا توجه لازم و کافی کرد .
از میان صفت های مبهم، «هر ، هیچ، فلان،خیلی، قدری، پاره ای» همواره جایگاه ثابت دارند وهمیشه به عنوان وابسته پیشین ، قبل از هسته می آیند:
- هر کس تلاش کند به نتیجه می رسد.
- هیچ تفریحی بالاتر از کار نیست.
- فلان شخصیت نیز در کنگره شرکت کرده بود.
- خیلی آدمها از تاریکی می ترسند.
- برای انجام این کار قدری پول لازم است.
-پاره ای مسائل در جلسه امروز مطرح شد.
* ولی بنا به ملاحظات سبکی و در نوشته های ادبی گاهی صفات مبهم زیر پس از هسته نیز می ایند و می توانند بعنوان «وابسته پسین» واقع شوند: «همه، بسیار، کمی، بعضی، چند، دیگر» 4) صفت تعجبی:
هرگاه واژه های چه، ،عجب،چقدرهمراه اسم یا جانشینان اسم باشند،صفت تعجبی و اگر به تنهایی بیایند ، «ضمیر تعجبی» هستند.
مثال: چه کار خوبی کردی ! چه وابسته ی پیشین و صفت تعجبی است .کار هسته است.چه کردی ! کار هسته است . و به قرینه لفظی حذف شده است .
5) صفن شمارشی:
الف)صفت شمارشی اصلی:
هر گاه اعداد یک تا بی نهایت با اسم یا جانشینان اسم همراه گرددوهمیشه وابسته ی پیشین وا ،صفت شمارشی اصلی است.
مثال : یک مسلمان نباید دروغ بگوید . یک وابسته پیشین و صفت شمارشی اصلی است .
ب)صفت شمارشی ترتیبی:
صفتی است که با لفظ «-مین» یا «-م» همراه است . صفتی که با «_مین» همراه می شود وابسته پیشین و صفتی که با « -م» همراه می شود وابسته پسین است.
مثال: چهارمین سال تولد برادرم را جشن گرفتیم،. چهارمین وابسته ی پیشین و صفت شمارشی است . سال هسته است .
خرداد ، ماه سوم سال است . سوم وابسته ی پسین و صفت شمارشی است . ماه هسته است.
6) صفت عالی :
همه ی صفت هایی که وند ترین را به دنبال دارند صفت عالی هستندوهمیشه وابسته ی پیشین واقع می شوند.
مثال: دیدن او بزرگ ترین آرزوی من است . بزرگ ترین وابسته ی پیشین و آرزو هسته است .
- بهترین دوست انسان کتاب است.
صفت عالی هسته
- کوچکترین برادر من امسال به سربازی می رود.
- قدیمی ترین کتاب این مجموعه ، تاریخ بیهقی است.
* با این که صفت عالی از وابسته های پیشین اسم ، محسوب می شود اما گاهی بنا به ملاحظات سبکی بعد از هسته نیز دیده می شوند.
- دوست بهترین ، کتاب است.
- کتاب بزرگترین را به من بده . (در این مثال ها ، صفت عالی، وابسته پسین است)
- او راه بدترین را در پیش گرفته بود.
(همانطور که ذکر شد ، آمدن صفت عالی پس از هسته در جمله های بلاغی است نه عادی.)
7) شاخص :
عناوین و القابی را می گویند که پیش از اسم می آیند. شاخص ها بی هیچ فاصله ای در کنار هسته قرار می گیرند و خود اسم یا صفت هستند و می توانند در جای دیگری هسته گروه اسمی باشند .
مشهور ترین شاخص ها عبارتند از :
آقا ، خانم،استاد، حاجی خواهر، برادر، عمو ،عمه ، خاله، تیمسار، سرلشکر، کدخدا، مهندس ، دکتر ، امام ، شهید و ...
مثال: دکتر احمدی وارد شد . دکتر وابسته ی پیشین و شاخص است .
مثال: امام علی (ع) فرمودند . امام وابسته ی پیشین و شاخص است . آقا:
هم میتواند وابسته پیشین باشد و هم بصورت وابسته پسین و هم هر دو وابسته پیشین :
آقا رضا // اکبر آقا : وابسته پسین // هر دو : محسن آقا ، آقا محسن
شاخص هسته
v واژه ی شاخص «آقا» سه نوع کاربرد دارد . یا فقط وابسته پیشین است یا فقط وابسته ی پسین و یا هر دو .
الف) فقط وابسته پیشین:
1) اسم هایی که به مصوت بلند «آ و او» ختم می شود، شاخص «آقا» فقط قبل از آنها می آید:
آقا رضا ، آقا برزو، آقای مجتبی ، آقا مصطفی ، آقا مرتضی ، آقا موسی ، آقا نیما ، آقا آریا و...
شاخص هسته
که بصورت : رضا آقا ، مجتبی آقا ، برزو آقا و... کاربرد ندارد.
2) اسامی که به «مصوت بلند + صامت ختم می شود ، شاخص «آقا» قبل از آنها می آید و به کار رفتن این شاخص پس از این اسم ها کاربرد ندارد:
مثال: آقا جلال ، آقا جلیل ، آقا عماد ، آقا میلاد ، آقا بهزاد ، آقا فرزان ، آقا افشین ، آقا سهراب ، آقا احسان ، آقا نوید و...
* در برخی از اسامی نیز کاربرد شاخص «آقا» قبل از آنها معمول است و بعد از این اسم ها ، غیر عادی است مثل : رجب ،آقا رجب ، کاربرد رجب اقا غیر عادی است . هم چنین این اسم ها: قدرت ، نعمت، صادق، و... .
* در یکسری از اسامی که به مصوت «ای» ختم می شوند ، شاخص «آقا» بصورت پسین است:
«هادی آقا، علی آقا» و در بعضی به صورت پیشین : آقا تقی ، آقا نقی .
2) به صورت وابسته ی پسین
در این اسم ها علامت و یا شکل به خصوصی نیست ولی کاربرد شاخص آقا به صورت وابسته ی پسین معمول است و به کار رفتن این شاخص قبل از این اسم ها غیر عادی است:
مثال : اکبر آقا ( آقا اکبر کاربرد ندارد و یا غیر معمول است ) باقر ، امیر ، حسین ، حسن ، قاسم و...
3) هم پیشین و هم پسین
در این اسم ها شاخص آقا هم به صورت پشین کاربرد دارد و عادی است وهم به صورت پسین:
محمد ، مهدی ، جواد، مسعود ، سعید ، محمود، وحید، کاظم ، محسن ... .
خانم :
1- این شاخص از اسامی زن ها به صورت وابسته ی پسین به کار می رود:
زهرا خانم ، مریم خانم ، فاطمه خانم، رویا خانم، مرضیه خانم، زینب خانم، تکتم خانم و... .
v در برخی مواقع برای احترام به اسامی معصومین و بزرگان این شاخص قبل از هسته هم کاربرد دارد:
خانم فاطمه ی زهرا (س) فرمودند :… ، خانم زینب (س) در کربلا بودند.
2- برای شغل ها و حرفه بصورت وابسته پیشین می آید : خانم معلم ، خانم دکتر، خانم مهندس و… (بدون اضافه شدن)
v اگر خانم به واژه بعد اضافه شود معنای آن نیز فرق میکند : خانمِ دکتر (خانمی که همسر آقای دکتر است )
v بقیه ی شاخص ها وابسته پیشین اسم محسوب می شوند و بعد از هسته نمی آیند:
- استاد وحیدیان ، امام محمد باقر ، امام زاده داود، تیمسار محمدی ، حاجی ملکی ، حکیم ابوالقاسم فردوسی و...
شاخص هسته
نکته ۱) :شاخص ها به تنهایی دارای هیچ نقش نحوی ( فاعلی ، مفعولی،مسندی،...) نیستند .
نکته۲ :اگر عناوین و القاب با کسره ی اضافه (نقش نمای اضافه)همراه باشند، شاخص محسوب نمی شوند بلکه هسته ی گروه اسمی است مثال: دبیر ادبیات ، گروهبان ارتش.
قواعد هم نشینی وابسته های پیشین :
شاخص نزدیک ترین وابسته ی پیشین به هسته در گروه اسمی است که معمولا با اسم های خاص انسان به کار می رود مانند: سرلشکر نوذری.
هم نشینی صفت ترتیبی (ـُ مین) با ممیز کاربرد اندک دارد مانند : دومین تخته قالی به فروش رفت .
صفت عالی نمی تواند با ممیز هم نشین شود. مثلا نمی توان گفت :بهترین تن میوه.
اگر صفت تعجبی وابسته ی پیشین باشد،هیچ وابسته ی پیشین دیگری بعد از آن نمی تواند قرار گیرد. مثلا ً نمی توان گفت چه یک اطاق بزرگی ! که وجود وابسته ی(یک)در این جا صحیح نیست.
صفت مبهم با صفت شمارشی هم نشین می شود . مثال:هرسه جلد کتاب فروخته شد
صفت مبهم با صفت پرسشی هم نشین نمی شود مثلا ً نمی توان گفت :چند همه کس آمدند
صفت اشاره دورترین وابسته پیشین به هسته است .مثال: همین چهار درخت انگور درباغ است
وابسته های پسین
۱
«ی » نکره: کتابی خواندم.
۲
نشانه های جمع: درختان ، گل ها ، معلمین.
۳
صفت شمارشی ترتیبی(همراه با پسوند -م): نفر هفتم.
۴
صفت تفضیلی: سخن برترصفت تفضیلی نیز از وابسته های پسین محسوب می شود و قبل از هسته نمی آید .
در برخی از موارد دیده شده که بنا به ملاحظات سبکی ، به صورت وابسته پیشین نیز آمده است :
کمتر آدمی است که از طبیعت بدش بیاید.
.
۵
مضاف الیه : کتاب ادبیات ، گل یاس. لباس من واضافه ها از نظر رابطه مضاف با مضاف الیه به دو دسته «تعلقی» و «غیر تعلقی» تقسیم می شوند.
الف) اضافه تعلقی: در این نوع اضافه بین مضاف و مضاف الیه رابطه ی مالکیت یا وابستگی وجود دارد. پر پرنده ، مغز مداد ، فلسفه ی بو علی سینا ، قانون کار و... .
در این نوع اضافه نمی توان جای مضاف و مضاف الیه را عوض کرد : پرنده ی پر ، مداد مغز ، کار قانون ، نامه ی عنوان و... همانطور که می بینید با این تغییر جا این ترکیب اضافی غیر عادی است و معمول نیست.
ب) اضافه غیرتعلقی : بین مضاف و مضاف الیه رابطه مالکیت یا وابستگی نیست.
دست طمع ، داس مرگ، دست سرنوشت ، چشم احترام ، کمند گیسو و… .
در این نوع از اضافه نیز نمی توان جای مضاف و مضاف الیه را عوض کرد اما برخی از نویسندگان اهل ذوق و با تغییر جای اضافه های غیر تعلقی ترکیباتی بدیع می سازند که البته ربطی به معنای اولیه آن اضافه ها ندارد.
مثلاً کمند گیسو : گیسوی کمند ، دست سرنوشت : سرنوشت دست
داس مرگ : مرگ داس / چشم احترام : احترام چشم / آزادی مجسمه : مجسمه آزادی و… (برخی از نویسندگان از این ویژگی برای نام گذاری عنوان کتاب ها یا مقالاتشان استفاده می کنند.)
...
۶
صفت بیانی: مرد دانشمند ، دیوار بلند. روز روشن و...
انواع صفت بیانی :
الف: فاعلی : "بن مضارع+(نده):بیننده،راننده،گوینده و...
- بن مضارع + « ا » : بینا، شنوا، گویا ،رسا و ...
بن مضارع+(ان) :روان ،پرسان ، گریان و...
ب: مفعولی : بن ماضی+(ه ): نوشته ، ریخته، کوفته و ...
ج: لیاقت : مصدر + ی: اشامیدنی ، دیدنی ، چشیدنی و ،..
د: نسبی : اسم +( ی نسبت):تهرانی، هوایی، خاکی ، قائم شهری ،خوراکی ...
قواعد هم نشینی وابسته های پسین :
نشانه ی جمع نزدیک ترین وابسته ی پسین به هسته است.مثال :لباس های کثیف را شستم
نشانه ی جمع بر یای نکره تقدم دارد.درسهایی که آموخته ام.
وقتی نشانه جمع و یای نکره و صفت بیانی با هم بیایند مضاف الیه نمی تواند بیاید .می گوییم :دانش آموزانی موفق (صحیح) اما دانش آموزانی موفق دبیرستان (غلط)
اگر یای نکره و صفت بیانی با هم بیایند ،یای نکره را می توان پیش یا پس از صفت بیانی آورد . مثال : جوانی موفق . یا جوان موفقی.
یای نکره بعد از صفت شمارشی با ـُ م می آید . مثال:ماه سوم،، نفر پنجم
جمله ی ربطی توضیحی
این جمله ها وابسته ی پسین هستند پس از پیوند وابستگی «که» می آیند و از نظر مرتبه وابسته ها آخرین وابسته اسم محسوب می شوند. «فعل جمله های ربطی توضیحی قابل تاویل به صفت ، مضاف الیه یا بدل هسته خواهد بود:
- مردی که کتاب می خواند، زود تر از بقیه بلند شد : مرد کتاب خوان زودتر از بقیه بلند شد. هسته صفت